معنی سربسته سربسته سربه مهر، مهر، ممهورمتضاد: سرباز، سرگشاده، پوشیده، نهان، نهفته، ناآشکارمتضاد: آشکار، غیرصریح، تلویحیمتضاد: صریح، محرمانه، سریمتضاد: فاش، علنی فرهنگ واژه مترادف متضاد