معنی سرازیر سرازیر شیب، سراشیب، نشیبمتضاد: سربالایی، آویخته، سرنگون، معلق، وارو، وارونه، واژگونمتضاد: سربالا، روان، جاری فرهنگ واژه مترادف متضاد