معنی سبز سبز اخضر، خضرامتضاد: احمر، تازه، تر، خرم، شادابمتضاد: پژمرده، خشکیده، شاد، خرم، شمشیر، خنجر، بنگ، سبزه، سبزه چهره، گندم گون، اسمر، معشوق فرهنگ واژه مترادف متضاد