جدول جو
جدول جو

معنی ساییدن

ساییدن
سابیدن، سودن، خرد کردن، کوبیدن، نرم کردن، سوهان زدن، صیقلی کردن، زدودن، جلا دادن، صیقل دادن، مالیدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد