جدول جو
جدول جو

معنی روان

روان
رقیق، سیال، مایع، جاری، ساری، متداول، جان، روح، نفس، سلیس، شیوا، راهی، روانه، عازم، لینت، نرمی
متضاد: جامد
فرهنگ واژه مترادف متضاد