معنی دستور دستور گرامر، نحو، امر، تحکم، حکم، فرمایش، فرمان، آیین، روش، ضابطه، قاعده، قانون، ترتیب، وزیر، برنامهمتضاد: نهی فرهنگ واژه مترادف متضاد