جدول جو
جدول جو

معنی درویش

درویش
رهرو، سالک، صوفی، عارف، قلندر، بی چیز، بی نوا، تهیدست، عایل، فقیر، مفلس، نیازمند، زاهد، عزلت گزین، گوشه نشین، معتکف، خاکی
متضاد: توانگر
فرهنگ واژه مترادف متضاد