معنی درشت درشت بدرام، خشن، زبر، زفتی، زمخت، سخت، سنگین، صلب، ضخیم، فربه، گنده، ناهموار، ناهنجار، هنگفتمتضاد: نرم، هموار فرهنگ واژه مترادف متضاد