جدول جو
جدول جو

معنی خودسر

خودسر
بی ادب، تخس، تکرو، عاق، گستاخ، خلیع، خودرای، خودکامه، خیره سر، لجوج، سرکش، متجاسر، متمرد، یاغی، طاغی، مستبد، مطلق العنان
متضاد: دموکرات منش
فرهنگ واژه مترادف متضاد