معنی خاموش خاموش بی فروغ، بی نور، خموش، ساکت، صامت، هشمتضاد: شلوغ، آرام، کم حرف، بی صدا، اصم، بی زبان، گنگمتضاد: گویا، منطفی، کشتهمتضاد: روشن، قطع، ناروشن فرهنگ واژه مترادف متضاد