جدول جو
جدول جو

معنی خاکی

خاکی
بری، زمینی، افتاده، خاضع، خاک نهاد، خاکسار، درویش، متواضع، به رنگ خاک، خاکی رنگ، خاک آلود، خاک آلوده، خاکزاد، خاکزی
متضاد: آبی، خاکین، آسفالت نشده (جاده)
فرهنگ واژه مترادف متضاد