جدول جو
جدول جو

معنی حدث

حدث
تازه، نو
متضاد: کهنه، برنا، نوباوه، نوجوان، نوخاسته
متضاد: پیر، غایط، فضله، نجاست، مبطل، باطل کننده
فرهنگ واژه مترادف متضاد