جدول جو
جدول جو

معنی حاضر

حاضر
حی، شاهد، موجود
متضاد: غایب، آماده، فراهم، مهیا، دردسترس
متضاد: نامهیا، مستعد
متضاد: نامستعد، اکنون، زمان حال
متضاد: گذشته، شهرنشین
متضاد: بادیه نشین، بادی، در دسترس
فرهنگ واژه مترادف متضاد