معنی چلمن چلمن بی حال، بی دست وپا، دست وپاچلفتی، سست، سست عنصر، نالایقمتضاد: زبروزرنگ، ابله، بله، پخمه، کم عقل، کانامتضاد: باهوش، عاقل فرهنگ واژه مترادف متضاد