جدول جو
جدول جو

معنی چرک

چرک
آلوده، پلشت، کثیف، پلید، نجس
متضاد: تمیز، چرکین، ریم، خون فضله، قذرات، کثافت، لکه، وسخ، جراحت، جرم، عفونت، شوخناک
فرهنگ واژه مترادف متضاد