جدول جو
جدول جو

معنی چخیدن

چخیدن
حرف زدن، دم زدن، کوشیدن، تلاش کردن، سعی کردن، ستیزه کردن، جنگیدن، مبارزه کردن، دشمنی کردن، خصومت ورزیدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد