جدول جو
جدول جو

معنی چاق

چاق
پروار، تنومند، خپل، خپله، سمین، فربه، گوشتالو، مسمن
متضاد: لاغر، مردنی، تندرست، سالم، سرحال، قبراق
متضاد: بیمار، مریض، مریض احوال، پرحجم، درشت، ضخیم، باارزش، بزرگ، پرمایه، کله گنده، ثروتمند، معتبر، بااعتبار
فرهنگ واژه مترادف متضاد