جدول جو
جدول جو

معنی جوش

جوش
اتصال، پیوند، لحیم، داغ، جوشش، غلیان، اوج، بحبوحه، هنگامه، دانه، اضطراب، شور، گره، آشفتگی، حرص، خودخوری، عصبانیت، فوران، شور
فرهنگ واژه مترادف متضاد