جدول جو
جدول جو

معنی جدا

جدا
سوا، مستثنا، قطع، وا، تنها، فرد، مطلقه، مطلق، منفرد، مهجور، جداگانه، علی حده، مجزا، منتزع، منفک، ممتاز، متباین، پراکنده، 8، بریده، گسسته، گسیخته، منفصل، منقطع، ناپیوسته
متضاد: وصل، متصل، پیوسته
فرهنگ واژه مترادف متضاد