جدول جو
جدول جو

معنی جانی

جانی
صمیمی، عزیز، گرامی، یکرنگ، آدمکش، تبهکار، جنایتکار، قاتل
متضاد: دورنگ، دورو، سلیم، بی آزار
فرهنگ واژه مترادف متضاد