معنی تیره تیره تاریک، تار، دیجور، ظلمانی، مظلممتضاد: روشن، اسود، سیاه، سیه فام، قره، کبود، کدر، مشکی، ابهام آمیز، مبهم، ایل، خاندان، طایفه، قبیله، قوم، نسل، جنس، گونه، نوع، منغص، مکدر، ملول، غمین، حزین، غمگین، گرفته، دژم، غمناک، گ فرهنگ واژه مترادف متضاد