جدول جو
جدول جو

معنی تواضع

تواضع
افتادگی، خاکساری، خشوع، خضوع، خفض جناح، شکسته نفسی، فروتنی، نرم خویی
متضاد: تفرعن، فروتنی کردن، خاشع بودن، خاضع بودن
متضاد: تفرعن ورزیدن، تکبر کردن، کبر ورزیدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد