معنی تکبر تکبر افاده، برتنی، تبختر، تفرعن، خودبزرگ بینی، خودبینی، خودپرستی، خودپسندی، خودخواهی، صلف، غرور، فیس، کبر، گردن کشی، لاف، نازش، نخوتمتضاد: فروتنی، افاده کردن، کبر ورزیدن، بزرگ منشی کردن فرهنگ واژه مترادف متضاد