معنی تقدم تقدم اولویت، برتری، پیش دستی، پیشی، ترجیح، رجحان، سبق، مزیتمتضاد: تاخر، پیش افتادن، پیش بودن، پیش رفتن، جلو رفتن، پیشی جستن، پیشی گرفتن فرهنگ واژه مترادف متضاد