جدول جو
جدول جو

معنی تفته

تفته
تافته، داغ، سوزان، گداخته، تبدار، آزرده، مکدر، ملول، برافروخته، تار عنکبوت، پرده عنکبوت
فرهنگ واژه مترادف متضاد