معنی تغنی تغنی آوازخوانی، خنیاگری، رامشگری، سرودخوانی، بی نیازی، توانگری، غنا، سراییدن، سرود خواندنمتضاد: نوحه سرایی کردن، بی نیاز شدن، توانگر شدن، غنی شدن فرهنگ واژه مترادف متضاد