جدول جو
جدول جو

معنی تدافع

تدافع
پاتک، پدافند، دفاع، دفع، پس زنی، دفع سازی، پدافند کردن، دفاع کردن
متضاد: تهاجم، حمله
فرهنگ واژه مترادف متضاد