جدول جو
جدول جو

معنی تدافع - جستجوی لغت در جدول جو

تدافع
یکدیگر را دفع کردن
تصویری از تدافع
تصویر تدافع
فرهنگ لغت هوشیار
تدافع
دفاع کردن، یکدیگر را دفع کردن، همدیگر را پس زدن
تصویری از تدافع
تصویر تدافع
فرهنگ فارسی عمید
تدافع
((تَ فُ))
دفاع کردن، یکدیگر را پس زدن
تصویری از تدافع
تصویر تدافع
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

پدافندی منسوب به تدافع یا جنگهای تدافعی. جنگهایی که جنبه دفاع دارد نه تعرض و حمله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متدافع
تصویر متدافع
یکدیگر را دفع کننده در کارزار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متدافع
تصویر متدافع
((مُ تَ فِ))
دفع کننده یکدیگر در کارزار، جمع متدافعین
فرهنگ فارسی معین
همداد خواهی با هم نزد داور رفتن با هم بداور شدنبا هم مرافعه پیش قاضی بردن،جمع ترافعات. با هم مرافعه پیش قاضی بردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدافی
تصویر تدافی
دریافتن، پستاگرفتن (پستا نوبت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدافن
تصویر تدافن
پنهان کردن به خاک سپردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترافع
تصویر ترافع
با هم مرافعه پیش قاضی بردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مدافع
تصویر مدافع
کسی که چیزی را دفع و رد می کند، دفاع کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مدافع
تصویر مدافع
مدفع ها، آلت دفاع از قبیل توپ و تفنگ، آلت دفع، جمع واژۀ مدفع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مدافع
تصویر مدافع
راننده و دور کننده، دفاع کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترافع
تصویر ترافع
((تَ فُ))
با هم به پیش قاضی رفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مدافع
تصویر مدافع
((مُ فِ))
دفاع کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مدافع
تصویر مدافع
Advocator, Apologist, Defender
دیکشنری فارسی به انگلیسی
Verfechter, Verteidiger
دیکشنری فارسی به آلمانی
voorstander, apologeet, verdediger
دیکشنری فارسی به هلندی
défenseur, apologiste
دیکشنری فارسی به فرانسوی
sostenitore, apologista, difensore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
समर्थक , माफीनामा लेखक , रक्षक
دیکشنری فارسی به هندی
সমর্থক , আপোলজিস্ট , রক্ষক
دیکشنری فارسی به بنگالی
옹호자 , 변호자 , 수비수
دیکشنری فارسی به کره ای
倡导者 , 辩护者 , 防御者
دیکشنری فارسی به چینی
支援者 , 弁護者 , 防御者
دیکشنری فارسی به ژاپنی
תומך , מתנצל , מגן
دیکشنری فارسی به عبری
ผู้สนับสนุน , ผู้ขอโทษ , ผู้ปกป้อง
دیکشنری فارسی به تایلندی