معنی تحلیل تحلیل تجزیه، تضعیف، گدازش، محوسازی، حل کردن، گشودن، هضم کردن، حلیت، روایی، حلال سازی، حلال شمردن، روا داشتنمتضاد: تحریم فرهنگ واژه مترادف متضاد