جدول جو
جدول جو

معنی تجسس

تجسس
بررسی، پژوهش، پژوهیدن، پی جویی، تفتیش، تفحص، جستجو، کاوش، کنجکاوی، کندوکاو، پژوهیدن، تفحص کردن، جستجو کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد