جدول جو
جدول جو

معنی تالف

تالف
دل جویی، دمسازی، خوگری، دوستی، الفت گیری، الفت یابی، الفت یافتن، خوگر شدن، خو گرفتن، دمساز شدن، دوست شدن
متضاد: رمیدن، رمیده شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد