معنی تاخیر تاخیر تعویق، درنگ، دیرمتضاد: تعجیل، تسریع، تعلل، دفع الوقت، طفره، مماطله، مطال، دیرکرد، دیرآمد، مهلت، فرصت، دیر کردن، عقب انداختن فرهنگ واژه مترادف متضاد