جدول جو
جدول جو

معنی تاباندن

تاباندن
تابانیدن، نورافکندن، گرم کردن، داغ کردن، تاباندن، تاب دادن، رشتن، چرخاندن، چرخانیدن، پیچ دادن، پیچ وتاب دادن، پیچاندن
فرهنگ واژه مترادف متضاد