معنی تا تا راس، لغایت، مادام، دانه، شمار، عدد، تحفه، دست، طاقه، قلاده، لنگه، واحدمتضاد: جفت، چین، لا، ورق، جفت، عدیل، لنگه، مانند، مثل، نظیر، هم سنگ، همانند، همسان، همتا، به محض اینکه، همین که، سرانجام، عاقبت، فرجام، که، تا زم فرهنگ واژه مترادف متضاد