جدول جو
جدول جو

معنی پیشین

پیشین
دیرینه، سابق، سابق، سلف، قبلی، قدیم، متقدم، ظهر، نیمروز
متضاد: تازه، پسین
فرهنگ واژه مترادف متضاد