جدول جو
جدول جو

معنی پرداخت

پرداخت
ادا، تادیه، بازدادن، کارسازی، وام گذاری، آهار، جلا، صیقل، صیقلی، صافکاری، صاف کردن
متضاد: دریافت
فرهنگ واژه مترادف متضاد