معنی بیاض بیاض سفیدی، سپیدیمتضاد: سواد، مسوده، پاکنویسمتضاد: مسوده، پیش نویس، چرک نویس، کتاب دعا، جنگ، سفینه، مجموعه، دفترچه فرهنگ واژه مترادف متضاد