معنی بغی بغی ضلال، ضلالت، گم راهی، بدکاری، تبه کاری، فساد، تجاوز، تعدی، سرکشی، نافرمانی، تجاوز کردن، تعدی کردن، ستم کردن، ظلم کردن، ظلم، ستم فرهنگ واژه مترادف متضاد