معنی بطال بطال بی کار، بی کارهمتضاد: کارآ، کاری، تن آسا، تنبل، تن پرور، کاهلمتضاد: زرنگ، فعال، کوشا، یاوه گو، مهمل گو، دروغ گومتضاد: حقگو، دلاور، دلیرمتضاد: جبون فرهنگ واژه مترادف متضاد