معنی بشاش بشاش ابروگشاده، بانشاط، بسام، خرم، خشنود، خندان، خوش خو، خوش رو، شاد، شادمان، شنگول، گشاده رو، نیک رو، هیرادمتضاد: مغموم، درهم، بق کرده، گرفته فرهنگ واژه مترادف متضاد