معنی بزرگوار بزرگوار ارجمند، بلندقدر، سرور، شرافتمند، شریف، عالی قدر، عظیم الشان، فخیم، گرامی، مجید، محترم، معز، معظم، مفخم، مکرم، نبیل، نبیه، والاگهرمتضاد: بی شرف، حقیر، ذلیل، زبون فرهنگ واژه مترادف متضاد