جدول جو
جدول جو

معنی بزرگوار - جستجوی لغت در جدول جو

بزرگوار
محترم، شرافتمند، عالی جناب
تصویری از بزرگوار
تصویر بزرگوار
فرهنگ واژه فارسی سره
بزرگوار
عظیم وکبیر، فاضل، توانا
تصویری از بزرگوار
تصویر بزرگوار
فرهنگ لغت هوشیار
بزرگوار
((بُ زُ))
شریف، محترم، باشکوه، با جلال
تصویری از بزرگوار
تصویر بزرگوار
فرهنگ فارسی معین
بزرگوار
بزرگ و شریف، ستوده
تصویری از بزرگوار
تصویر بزرگوار
فرهنگ فارسی عمید
بزرگوار
Illustrious
تصویری از بزرگوار
تصویر بزرگوار
دیکشنری فارسی به انگلیسی
بزرگوار
выдающийся
دیکشنری فارسی به روسی
بزرگوار
illustriert
دیکشنری فارسی به آلمانی
بزرگوار
видатний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
بزرگوار
wybitny
دیکشنری فارسی به لهستانی
بزرگوار
卓越的
دیکشنری فارسی به چینی
بزرگوار
ilustre
دیکشنری فارسی به پرتغالی
بزرگوار
illustre
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
بزرگوار
ilustre
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
بزرگوار
illustre
دیکشنری فارسی به فرانسوی
بزرگوار
illuster
دیکشنری فارسی به هلندی
بزرگوار
มีชื่อเสียง
دیکشنری فارسی به تایلندی
بزرگوار
terkenal
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
بزرگوار
بدون تذلّلٍ
دیکشنری فارسی به عربی
بزرگوار
प्रसिद्ध
دیکشنری فارسی به هندی
بزرگوار
מְפֻרְסָם
دیکشنری فارسی به عبری
بزرگوار
卓越した
دیکشنری فارسی به ژاپنی
بزرگوار
저명한
دیکشنری فارسی به کره ای
بزرگوار
ünlü
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
بزرگوار
mashuhuri
دیکشنری فارسی به سواحیلی
بزرگوار
বিশিষ্ট
دیکشنری فارسی به بنگالی
بزرگوار
عظیم الشان
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بزرگواری
تصویر بزرگواری
کرامت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بزرگواری
تصویر بزرگواری
عظمت، شرافت نجابت، جلال شکوه شوکت، توانایی قوت قدرت، علم حکمت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بزرگواری
تصویر بزرگواری
بزرگوار بودن، بلندهمت بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بزرگداری
تصویر بزرگداری
احترام، بزرگ داشت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بزرگسال
تصویر بزرگسال
مسن، سالخورده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بزرگمهر
تصویر بزرگمهر
(پسرانه)
خورشید بزرگ، بسیار مهربان، نام وزیر دانشمند انوشیروان پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بزرگسال
تصویر بزرگسال
کلان سال، سال خورد، سالمند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دیرگوار
تصویر دیرگوار
غذایی که دیر هضم شود، دیرهضم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بارخوار
تصویر بارخوار
خواربار، مواد اولیه برای تهیۀ خوراک انسان
فرهنگ فارسی عمید