جدول جو
جدول جو

معنی بزرگ

بزرگ
ارجمند، بابا، خداوند، خواجه، رئیس، سر، سرپرست، سرور، شخیص، عالیقدر، کبیر، کلان، محتشم، معظم، مولا، مهتر
متضاد: بنده، کهتر، خطیر، عظیم، مهیب، تنومند، جسیم، عظیم الجثه، کوه پیکر، گنده، عریض، فراخ، گسترده، گشاد، وسیع
متضاد: کم عرض، ارشد
فرهنگ واژه مترادف متضاد