معنی بد بد ردی، سوء، شرمتضاد: حسن، شوم، مشئوم، منحوس، میشوم، نحسمتضاد: میمون، مبارک، مذموم، ناروا، نکوهیده، زشت، قبیح، کریه، مستهجن، ناپسند، نفرت انگیزمتضاد: خوب، نیک، متحسن، زیبا، پلشت، پلید، لثه، آتشیره، نامطلوب، نامناسب، بی ادب، بی فرهنگ واژه مترادف متضاد