معنی بخشنده بخشنده انفاق گر، باسخاوت، بخشایشگر، بذال، جواد، جوانمرد، خیر، دست ودل باز، رحمتگر، سخاوتمند، سخی، فیاض، فیض بخش، کریم، کریم النفس، گشاده دست، معطی، مکرم، نیکوکار، منان، واهب، وهابمتضاد: بخیل، ممسک فرهنگ واژه مترادف متضاد