جدول جو
جدول جو

معنی بایسته

بایسته
صفت درخور، ضرور، ضروری، لازم، مستلزم، واجب
متضاد: غیرضروری، نالازم، غیرلازم، ناواجب، سزاوار، شایسته، مناسب
فرهنگ واژه مترادف متضاد