معنی باقی باقی باقیمانده، بازمانده، مانده، موجود، بقیه، تتمه، مابه التفاوت، ابدی، پایا، پایدار، پاینده، دایم، مانا، نامیرامتضاد: فانی، حی، زندهمتضاد: مرده، میت، برقرار، مستدام همیشگیمتضاد: فانی، دیگر، سایر فرهنگ واژه مترادف متضاد