جدول جو
جدول جو

معنی باب

باب
رایج، رسم، متعارف، متداول، مد، مرسوم، معمول، در، دروازه، بارگاه، سرا
متضاد: کلبه، دریچه، پنجره، بخش، فصل، مدخل، اب، بابا، پدر
متضاد: مام، مادر، ام، خاص، مخصوص، ویژه، باره، خصوص، فقره، مورد، بغاز، تنگه 01 درخور،
فرهنگ واژه مترادف متضاد