معنی nadmuchać nadmuchać تورّم ایجاد کردن، ابر تورّم، بادکنک کردن، بادی تَوَرُّم ایجاد کَردَن، اَبَر تَوَرُّم، بادکُنَک کَردَن، بادی دیکشنری لهستانی به فارسی