جدول جو
جدول جو

معنی kopać

kopać
کندن، پاره کردن، تونل زدن، تیراندازی، حفر کردن، حفر چاله، پایین زدن، خالصانه، غار رفتن، شربتی
دیکشنری لهستانی به فارسی